من دکتر سید رضا سهروردی متولد 11 ارديبهشت ماه 1352 هستم. از کودکی و به دنبال حادثه ای که برایم رخ داد، تصمیم گرفتم در بزرگسالی پزشک شوم. تنها 5 سال داشتم که دستم از ناحیه آرنج شکست و از همان زمان با بیمارستان و اتاق عمل و پزشک و پرستار سر و کار داشتم. در مدرسه همیشه شاگرد اول بودم و برای هدفم تلاش کردم. در سال 1370 و بعد از کسب مدرک دیپلم در کنکور سراسری شرکت کردم و در دانشگاه شهید صدوقی یزد در رشته پزشکی قبول شدم.
در سال 1377 از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و مدرک دکتری حرفه ای و پزشکی عمومی را دریافت کردم و پس از آن به عنوان پزشک سپاه به سربازی رفتم و پس از اتمام سربازی، تخصص قبول شدم و درسال 1380 به عنوان رشته تخصصی کودکان، در شهر زاهدان دستیار شدم. دوره دستیاری را 3 ساله به اتمام رسانده و در سال 1383 با مدرک تخصصی کودکان فارغ التحصیل شدم و از بین سایر دوستان و همکاران در آن بیمارستان، تنها پزشکی بودم که قادر به کسب مدرک بورد تخصصی شدم.
با مدرک بورد تخصصی به محروم ترین منطقه کشور یعنی سراوان رفتم و شروع به فعالیت کردم. سراوان پزشک اطفال نداشت و تنها پزشک اطفال آن منطقه که بومی آن منطقه هم بود، به علت نبود امکانات از آن جا رفته بود. در بیمارستان رازی سراوان به عنوان متخصص شروع به کار کردم و کم کم مطب زده و هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی مشغول شدم. تا سال 1396 و به مدت 13 سال در منطقه ای که حتی افراد بومی هم مایل به ماندن نبودند، خدمت کردم. همکاران زیادی به مدت 6 ماه تا 2 سال به آن منطقه می آمدند و بعد از گذراندن طرحشان، همگی از آن منطقه خارج می شدند؛ اما من به علت تعلقاتی که نسبت به مردم شریف سراوان پیدا کرده بودم و دوست داشتم به آنان کمک کنم، در آن منطقه ماندگار شدم.
از سال 1396 انتقالی گرفته و به عنوان کارمند دانشگاه ایران به تهران آمدم و به عنوان کادر درمانی دانشگاه ایران در بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه ایران مشغول به کار هستم.
در سال 1374که دانشجوی پزشکی بودم به علت علاقه زیادی که به علوم اعصاب و علوم ذهنی داشتم در کلاس ها و کارگاه های مربوط به مدیتیشن، هیپونوتیزم و یوگا شرکت می کردم و کتاب های آنتونی رابینز (به سوی کامیابی) را خوانده و به تمریناتش عمل می کردم. از زمانيكه دستیار بودم و بعد هم تخصص گرفتم و مشغول به کار شدم، نقش باورها، ترس ها، ارزش ها، هویت و توانمندی ها را در زندگی افراد دیدم و تجربه کردم و مطالعات زیادی در این موارد انجام دادم.
بعد از تجارب زیادی که کسب کردم و اطلاعاتی که از NLP بدست آوردم، از سال 1395 بصورت آکادمیک و استاندارد زیر نظر انجمن NLP آلمان وارد حوزه NLP شدم. دوره مقدماتی تا مدرسی(ترینا) را با اساتید برجسته این حوزه گذراندم و شروع به فعالیت کردم. بعد از چندین دوره تدریس، پژوهش و درمان، دوره های کوچینگ را زیر نظر انجمن بین المللی کوچینگ (ICI) گذراندم و توانستم مدرک مدرس ارشد (مستر ترینا) را دریافت کنم و افتخار ارتقاء به بالاترین رتبه NLP را بدست آورم که در سطح دنیا تعداد این افراد محدود می باشد.
در سال 1374که دانشجوی پزشکی بودم به علت علاقه زیادی که به علوم اعصاب و علوم ذهنی داشتم در کلاس ها و کارگاه های مربوط به مدیتیشن، هیپونوتیزم و یوگا شرکت می کردم و کتاب های آنتونی رابینز (به سوی کامیابی) را خوانده و به تمریناتش عمل می کردم. از زمانيكه دستیار بودم و بعد هم تخصص گرفتم و مشغول به کار شدم، نقش باورها، ترس ها، ارزش ها، هویت و توانمندی ها را در زندگی افراد دیدم و تجربه کردم و مطالعات زیادی در این موارد انجام دادم.